پندهای دراکر به بانک‌های خصوصی

پندهای دراکر به بانک‌های خصوصی ۱) آزادی گزینشی است مسوولانه. آزادی به معنای رهایی نیست به معنای مسوولیت است. آن اندازه که تکلیف است حق نیست. آزادی گزینش میان کردن یا نکردن است. برگزیدن سلوک خویش و جامعه است و پذیرفتن مسوولیت هر دو. ۲) نوآوران موفق خطر جو نیستند فرصت جو هستند. ۳) هنرنمایی هر سازمان به اندازه هنر و استعداد کارکنان آن است. ۴) بازنشسته‌ها باید سرگرم کارهایی شوند که متکی به عملکرد خودشان است. این افراد به جای مدیریت کردن باید به کارهایی نظیر دادن نظر مشورتی آموزش و تعیین معیارهای و رتق و فتق کشمکش‌ها مشغول شوند. ۵) عملکرد آن نیست که همیشه به هدف بزنی عملکرد یعنی داشتن توانایی دایم در کسب نتیجه در دورانی طولانی و در انواع ماموریت‌ها. ۶) بهترین جایگاه در بازار جایگاه بهینه است نه سقف. ۷) نوآوران سبب برانگیختن رقیب می‌شوند بنابران باید با تیر اول به هدف بزنند زیرا بعید است که به آنها فرصت دیگری داده شود. ۸) هنر کارآفرینان در انتخاب سرمایه‌گذاری نیست در آگاهی از پرهیز از سرمایه‌گذاری محکوم به شکست است. ۹) اگر به قیمت تنزل بهره‌وری و نوآوری نکردن به سود برسیم آن سود نیست هدر دادن منابع است. ۱۰) سود در خدمت سه مقصود است: اول ثمربخش بودن و سلامت بنگاه دوم بیمه خطر است یعنی هزینه تداوم کسب و کار را تامین می‌کند. سوم هزینه لازم برای نوآوری و گسترش کسب و کار را تامین می‌کند. چه مستقیم از درآمدها و چه غیرمستقیم با ایجاد انگیزه برای سرمایه‌های خارجی به گونه‌ای که با هدف سازمان سازگار باشد. ۱۱) بهتر است خودتان فرآورده‌ها و فرآیندها و خدمات کهنه را منسوخ کنید نه رقیب. ۱۲) رشدی که فقط حجم را بزرگ کند و سبب افزایش بهره‌وری کل نشود رشد نیست چربی است که باید آن را آب کرد. ۱۳) موفقیت همواره ناسخ رفتاری است که سبب آن موفقیت شده است. موفقیت همواره واقعیت‌های تازه‌ای پدید می‌آورد. حتی همواره مشکلاتی را ایجاد می‌کند. ۱۴) سازمان به ابزار می‌ماند هر چه وظیفه‌اش تخصصی‌تر عملکردش برجسته‌تر است. ۱۵) آینده تصمیم لازم دارد اما همین حالا خطراتی دارد همین حالا. اقدام می‌خواهد همین حالا. تخصیص منابع می‌خواهد همین حالا. کار می‌خواهد همین حالا. ● پندهای دراکر به بانک‌های دولتی ۱) بنگاه‌ها دو وظیفه دارند: بازاریابی و نوآوری ۲) مدیریت در سازمان‌های بزرگ دولتی امانت‌دار است. ۳) به آن کس که هرگز شکست نمی‌خورد باید بی‌اعتماد بود چون یا متقلب است یا با چیزهای پیش پا افتاده آزمون شده است. ۴) نخستین شرط سلامت سازمان بالا بودن سطح توقع از عملکرد است. ۵) کامیابی و شکست دور از انتظار هر دو غالبا نشانه تغییر در نگاه و استنباط مصرف کننده است. ۶) افزودن بر بهره‌وری کار خدماتی نخستین مسوولیت اجتماعی مدیریت است. ۷) کسب و کاری که سودی برابر هزینه سرمایه نداشته باشد بی‌مسوولیت است و منابع جامعه را به هدر می‌دهد. ۸) عملکرد آینده هر کسب و کار عمدتا تابعی است از عملکرد مدیریت کنونی در چهار حوزه: تخصیص منابع تصمیمات مربوط به کارکنان و نوآوری و راهبرد عملکرد. ۹) رهبری محبوب قلوب شدن نیست بلکه کسب نتیجه است. رهبری مسوولیت است. ۱۰) محک هر روش مدیریت درستی یا نادرستی آن نیست ثمربخش بودن آن است. ۱۱) کنترل هزینه کاستن از هزینه نیست. جلوگیری از هزینه است. ۱۲) اگر چیزی را رایگان عرضه کنید هیچ کس به شما اعتماد نمی‌کند. ۱۳) سازمان برای حقدارانی که در خارج از حوزه تنگ وظیفه اصلی او هستند باید تفکر سیاسی داشته باشد. مدیر نمی‌تواند تنها به بهینه کردن عملکرد سازمان مشغول باشد. ۱۴) کافی نیست بنگاه اقتصادی کارش را خوب انجام دهد باید کار نیک هم بکند. اما برای اینکه کار نیک انجام دهد باید اول وظیفه خود را به درستی انجام دهد. ۱۵) پیش شرط رقابت کردن این است که دست کم به اندازه پیشتاز رشته مربوطه کارآمد باشیم  

 

منبع:www.study1000.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد